سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر

شاعر : محسن صرامی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
قالب شعر : غزل

دردت به جان دخترت پس پیكرت كو            خـشكم زده با دیـدنـت بال و پـرت كو

با اصغرت رفتی به میدان، خاطرم هست            تـنـهای تـنـهـا آمدی پس اصغـرت كو


زحـمت كـشـیـدی آمدی با سر خـرابه            بابا عصای پیـری ات كو، اكـبرت كو

گـفـتـم می‌آیـد با تو دیـدارم عـمـوجان            خـشكـیـده لب‌هایـم پـدر آب آورت كو

با این ترك‌های لبت سخت است صحبت            آرام می‌پـرسـم پـدر مـوی سـرت كـو

لطـفأ نـگـیـر از من سراغ گـوشـواره            من هم نـمی‌پـرسم پدر انـگـشترت كو

بابا به ما كه بد گـذشت این میـهـمانی            آن خـنـده‌های دلـنـشیـن خـواهـرت كو

از من نپرس اصلأ چرا مویم سفید است            از تو نـمی‌پرسم پـدرجان پـیـكرت كو

نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن داستان ساختگی افتادن حضرت رقیه از ناقه و .... حذف شد؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.



افتادم از نـاقه در آن صحرا، دل شب            آن شب نگفتی با خودت كه دخترت كو